English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4840 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to pull the wires U سیمهای عروسک خیمه شب بازی رادردست داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puppet U عروسک خیمه شب بازی
puppets U عروسک خیمه شب بازی
fantoccini U عروسک خیمه شب بازی
jumping jack U عروسک خیمه شب بازی
marionette U عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
scaramouch U عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
marionettes U عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
scaramouche U عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
doll play U عروسک بازی
puppetry U عروسک بازی
puppetry U خیمه شب بازی
puppet show U خیمه شب بازی
Punch and Judy shows U نمایش خیمه شب بازی
Punch and Judy show U نمایش خیمه شب بازی
to take the helm U زمام امور رادردست گرفتن
kettle holder U کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
cross wires U سیمهای متقاطع
There is a fault in the electrical wires . U سیمهای برق عیب کرده است
category wiring U که نوع کابل ها و سیمهای شبکه را مشخص میکند
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
toy U عروسک
dolly U عروسک
doll U عروسک
dolls U عروسک
dollies U عروسک
toys U عروسک
puppets U عروسک
puppet U عروسک
moppet U عروسک
rag doll U عروسک پارچه یی
rag baby U عروسک کهنهای
baby house U عروسک خانه
alkekengi U عروسک پس پرده
rag dolls U عروسک پارچه یی
toylike U عروسک وار
dollish U عروسک مانند
playhouses U اطاق عروسک بچه
gimcrack U قشنگ و بی مصرف عروسک
playhouse U اطاق عروسک بچه
patches U ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
patch U ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
golliwog U عروسک سیاه وعجیب و غریب
golliwogg U عروسک سیاه وعجیت و غریب
gollywogs U عروسک سیاه وعجیب و غریب
golliwogs U عروسک سیاه وعجیب و غریب
physalis U عروسک پس پرده و گلهای همجنس ان
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
ventriloquistic U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
ventriloquists U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
ventriloquist U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
bind U خیمه
canopy U خیمه
tabernacle U خیمه
tent U خیمه
binds U خیمه
canopies U خیمه
tents U خیمه
tenter U خیمه دوز
pitch U خیمه زدن
tentmaker U خیمه دوز
tentage U خیمه زنی
pitches U خیمه زدن
hovels U پناهگاه خیمه
camp U خیمه سرا
front headlock and leg lever in knee U خیمه زدن
puppeteers U خیمه شب باز
maroczy bind U خیمه ماروکسی
wigwams U خیمه مسکن
wigwam U خیمه مسکن
encage U خیمه برپاکردن
decamped U خیمه بر بستن
decamps U خیمه بر بستن
decamping U خیمه بر بستن
hovel U پناهگاه خیمه
puppeteer U خیمه شب باز
lodges U خیمه زدن
lodged U خیمه زدن
lodge U خیمه زدن
decamp U خیمه بر بستن
tenter U مستحفظ خیمه دار
teepee U خیمه سرخ پوستان
pitch U خیمه زدن برپاکردن
pitches U خیمه زدن برپاکردن
tents U خیمه زدن توجه
marquee U خیمه بزرگ سایبان
marquees U خیمه بزرگ سایبان
pavilions U درکلاه خیمه زدن
underhook U خیمه و رکبی زدن
encamping U خیمه برپا کردن
booth U سایبان خیمه پاسگاه
booths U سایبان خیمه پاسگاه
encamp U خیمه برپا کردن
pavilion U درکلاه خیمه زدن
encamped U خیمه برپا کردن
tent U خیمه زدن توجه
encamps U خیمه برپا کردن
tepee U خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepees U خیمه مخروطی سرخ پوستان
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
yurt U خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurta U خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
front underlock U خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
grey hound U سگ بازی
hopscotch U بازی لی لی
plays U بازی
patulousness U بازی
game U بازی
plain dealing U بازی
action U بازی
solitaires U تک بازی
actions U بازی
played U بازی
solitaire U تک بازی
sportiveŠetc U بازی کن
watermanship U اب بازی
partie U بازی
gaming U بازی
basic U بازی
openness U بازی
dibasic U دو بازی
play U بازی
clearance U بازی
home U بازی
homes U بازی
playing U بازی
fun U بازی
basics U بازی
slackness U بازی
falconine U بازی
playfully U با خنده و بازی
gimmickry U حقه بازی
bandying U چوگان بازی کچ
Frisbees U بازی با فریزبی
Frisbee U بازی با فریزبی
Recent search history Forum search
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1nonconversation
1i go out with you
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
2to keep someone up
1incubation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com